اسنادی از نقش آمریکا در شهادت حسین بدرالدین الحوثی
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۵۷۱۳۹
به گزارش سرویس بینالملل خبرگزاری فارس، طبق اسناد تازه کشف شده، دولت آمریکا در سال ۲۰۰۴ در حمله دولت وقت یمن به استان صعده و ترور «حسین بدرالدین الحوثی» مشارکت مستقیم داشته است.
به گزارش خبرگزاری سبأنت، دولت علی عبدالله صالح در ۱۸ ژوئن ۲۰۰۴ جنگ علیه جنبش «حوثیها» در استان صعده به رهبری «سید حسین بدرالدین الحوثی» را آغاز کرد و با تانک و توپخانه و جنگنده و دهها گردان و هزاران نیروی نظامی به این استان یورش برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این جنگ پنج روز پس از بازگشت «علی عبدالله» از آمریکا و دیدار با «جرج بوش» و معاونش «دیک چنی»، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع و «کالین پاول» وزیر خارجه وقت آمریکا و مقامات سیا و اف بی آی، آغاز شد.
در ابتدای امر آمریکاییها گمان میکردند که «علی عبدالله صالح» در عرض چند هفته بتواند نبرد را برده و شهید «حسین بدرالدین الحوثی» را به شهادت برساند، بنابراین سعی میکردند تا از هرگونه اظهار وجود در این جنگ بپرهیزند. اما ناکامی دولت عبدالله صالح در پیروزی موجب شد تا آمریکاییها به شکل مستقیم وارد عمل شوند و دو ماه پس از آغاز جنگ، فرمانده «فرمالندهی شاخ آفریقا» وارد صنعاء شد تا عبدالله صالح را در این جنگ یاری کند.
سند اول
در این سند که مربوط به اداره اطلاعات نظامی دولت عبدالله است، آمده که در تاریخ هشت سپتامبر ۲۰۰۴ ژنرال ابوزید فرمانده سازمان سنتکام به طور اعلام نشده به فرمانده آمریکا در شاخ آفریقا سفر کرده و از آنجا راهی مقصد نا معلومی شده است.
پس از آن ژنرال «سموئل هالن» فرمانده آمریکا در شاخ آفریقا در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۴ وارد صنعاء شده و و با وزیر دفاع و وزیر کشور یمن دیدار کرده است.
سند دوم
در این سند محرمانه (متعلق به مرکز فرماندهی و کنترل وزارت دفاع) به نشستی با حضور وزیر کشور، فرماندهی کل ستاد ارتش، وزیر دفاع، رئیس اداره اطلاعات نظامی، مشاور امنیت ملی یمن و چند تن از مقامات نظامی و امنیتی یمن، اشاره شده است. در این نشست که دو روز قبل از ورود فرمانده آمریکایی به صنعاء انجام شده، همگی بر لزوم رسیدن به دستاوردهای مهم نظامی در صعده تأکید کردهاند.
در این نشست همچنین تصمیم گرفته شده تا گردانی از نیروهای مبارزه با تروریسم به صعده اعزام شوند. به نظر میرسد مقامات نظامی و امنیتی وقت یمن سعی داشتند تا قبل از رسیدن فرمانده آمریکایی دستاورد مهمی را در صعده کسب کنند.
سند سوم
در این سند به دیدار بین وزیر کشور وقت یمن با سفیر ایتالیا در ششم جولای ۲۰۰۴ اشاره شده و مقام دولت صالح از وی خواسته تا ایتالیا نیز همچون فرانسه و آمریکا به دولت یمن جنگ با «حسین بدرالدین الحوثی» یاری کند.
طبق این سند، وزیر کشور یمن از سفیر ایتالیا درخواست جلیقههای ضد گلوله کرده و به وی گفته که دولت یمن از آمریکا، فرانسه و برخی کشورهای عربی کمک دریافت کرده است.
سند چهارم
در این سند که متعلق به تاریخ ۱۰ سپتامبر است، «جان ابو زید» فرمانده سنتکام در نامه به علی عبدالله صالح، شهادت و ترور «حسین بدرالدین الحوثی» را تبریک گفته و آرزوی توسعه همکاریهای مشترک را کرده است.
سند پنجم
این سند متعلق به سایت ویکیلیکس و نامه «توماس کراجیسکی» سفیر وقت آمریکا در صنعاء به وزارت خارجه آمریکاست و در آن از این که دولت عبدالله صالح نقش آمریکا در ترور «حسین بدرالدین الحوثی» را تقلیل داده و آن را کم اهمیت جلوه میدهد، گلایه کرده است.
سفیر آمریکا در این نامه نوشته که وزیر کشور دولت عبدالله صالح خود به هیأت آمریکایی گفته است که فرماندهان میدانی در صعده، پیروزی علیه حوثیها را مدیون آموزش آمریکاییها میدانند و اگر کمک آمریکا نبود در عملیات ترور حسین بدرالدین الحوثی، حداقل ۴۰ نظامی ارتش کشته میشدند.
سند ششم
در این سند نیز که وبسایت ویکیلیکس منتشر، «علی عبدالله صالح» در سال ۲۰۰۷ در نامهای به جرج بوش، از او خواسته تا به میزان دو میلیارد دلار کمک نظامی در اختیار صنعاء بگذارد یا از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بخواهد تا چنین کمکی ارائه دهند.
علی عبدالله صالح در این نامه به جرج بوش گفته که به خاطر آمریکاییها با حوثیها وارد جنگ شده و حوثیها منافع آمریکا را در منطقه به خطر انداختهاند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: رهبر حوثی ها جنبش انصارالله ترور علی عبدالله صالح فرمانده آمریکا دولت عبدالله آمریکایی ها وزیر کشور حوثی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۵۷۱۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات نظامی ایران با این حرکت عجیب، موفق به پایان رسید /ماجرای شهادت و مفقودالاثری ۱۸ اسیر چه بود؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: در عملیات مطلع الفجر به بیشتر اهدافمان دست یافتیم و بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود.
آنگونه که فارس روایت میکند، ابراهیم هادی مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمههای شب با بیسیم تماس گرفتم و گفتم: آقا ابراهیم چه خبر؟ گفت: بیشتر مناطق آزاد شده؛ اما دشمن روی یکی از تپههای مهم منطقه انار شدیداً مقاومت میکنه. گفتم: من با یک گردان نیروی کمکی دارم میام. شما هر طور میتونید تپه رو آزاد کنید. هوا در حال روشن شدن بود که با نیروی کمکی به منطقه انار رسیدم. یکی از بچهها جلو آمد و بیمقدمه گفت: حاجی! ابراهیم رو زدن. تیر خورده تو گردنش.رنگ از چهرهام پرید. با عجله خودم را به سنگر امدادگر رساندم. ابراهیم تقریباً بیهوش بود. خون زیادی از گردنش رفته بود؛ اما گلوله به جای حساسی نخورده بود.پرسیدم: چطوری زدنش؟ تعریف کرد: برای حمله به تپه به هیچ نتیجهای نرسیدیم. هر کس چیزی میگفت. همان موقع ابراهیم بلند شد و رفت رو به سمت تپه و با صدای بلند اذان صبح را گفت! ما هر چه گفتیم برگرد، بیفایده بود. با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقیها قطع شد. اواخر اذان بود که گلولهای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد. نگاهی به چهره ابراهیم انداختم. از این حرکت بچهگانه او تعجب کردم. یعنی چرا این کار را کرد؟ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم. زمانی که ۱۸ نفر از نیروهای عراقی به سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند. یکی از آنها فرمانده بود.
او را بازجویی کردم. میگفت: ما همگی شیعه و از تیپ بصره هستیم. به ما گفته بودند ایرانیهاآتشپرست هستند. گفته بودند به خاطر اسلام به ایران حمله میکنیم؛ اما وقتی مؤذن شما اذان گفت، بدن ما به لرزه درآمد. یکباره به یاد کربلا افتادیم. برای همین دوستانِ همفکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم. آنها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است. با تعجب به افسر عراقی نگاه کردم. با پایان عملیات اسرای عراقی را تحویل دادیم. حمله ما در آن محور با تصرف تپه به اهداف خود دست یافت و با موفقیت به پایان رسید. از این ماجرا ۵ سال گذشت. زمستان ۶۵ و در اوج عملیات کربلای ۵ بودیم که رزمندهای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید: حاجی! شما تو عملیات مطلع الفجر نبودین؟ گفتم: بله. چطور مگه؟ گفت: آن ۱۸ اسیر رو یادتون میاد؟ من یکی از اونا هستم. وقتی چهره متعجب من را دید، ادامه داد: ما به جبهه اومدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. چند روز بعد خبر شهادت و مفقودالاثری همه آن ۱۸ نفر به گوشم رسید.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903616